|
زندگی مرگ است و مرگ است زندگی/پس درود بر مرگ و مرگ بر زندگی.(رضــاپــورمــرادی و سـجـاد حسین پور) دو شنبه 25 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
7:24 بعد از ظهر دو شنبه 25 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
7:12 بعد از ظهر جمعه 22 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
1:14 قبل از ظهر چهار شنبه 20 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
2:10 بعد از ظهر دو شنبه 11 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
6:40 بعد از ظهر دو شنبه 11 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
4:3 بعد از ظهر جواب نیش عقربهندویی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا میزند..
مردی در آن نزدیکی به او گفت: چرا از نجات عقربی که مدام نیش میزند دست نمیکشی؟! هیچگاه از عشق ورزیدن دست نکش همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیش بزنند!
دو شنبه 11 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:55 بعد از ظهر پیرمرد لاغر و رنجور با دسته گلی بر زانو روی صندلی اتوبوس نشسته بود . دختری جوان، روبه روی او، چشم از گل ها بر نمی داشت. وقتی به ایستگاه رسیدند، پیرمرد بلند شد، دسته گل را به دختر داد و گفت: می دانم از این گل ها خوشت آمده است. به زنم می گویم که دادم شان به تو. گمانم او هم خوشحال می شود. دختر جوان دسته گل را پذیرفت و پیرمرد را نگاه کرد که از پلههای اتوبوس پایین می رفت و وارد قبرستان کوچک شهر می شد!
دو شنبه 11 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:43 بعد از ظهر چهار شنبه 6 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
10:57 قبل از ظهر چهار شنبه 6 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
10:49 قبل از ظهر دو شنبه 4 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
1:20 قبل از ظهر دو شنبه 4 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
1:15 قبل از ظهر دو شنبه 4 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
1:12 قبل از ظهر دو شنبه 4 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
1:11 قبل از ظهر
گاه مي خواهم فرار كنم از تو، از خودم اما به كجا؟ هوا هم بوي تو را ميدهد يك، دو، سه... نفس را در سينه حبس ميكنم چشمانم را ميبندم پلک هايم را محكم ميفشارم تصوير تو لحظه به لحظه پررنگ تر ميشود بوي تو در سرم ميپيچد مست ميشوم دستانم را به زاويه نود از بدنم باز مي كنم مي چرخم، مي چرخم، مي چرخم بر مدار زمين برخلاف عقربههاي ساعت مست مي شوم... گيج مي خورم انگار نفس را با تو يكجا بلعيدهام يك، دو، سه... آه مي كشم معلق مي شود يادت... و عطرت يكجا در هوا مست ميشود دو شنبه 4 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
1:8 قبل از ظهر یک شنبه 3 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
11:55 بعد از ظهر همه میگفتن : عشقت داره بهت خیانت میکنــــــــــــــــه !
گفتم : میدونــــــــــــــــم گفتن : این یعنی دوست نــــــــــــــــداره ! گفتم: میدونــــــــــــــــم گفتن : یه روز میزاره میره تنها میشــــــــــــــــی ! گفتم : میدونــــــــــــــــم گفتن : پس چرا ولش نمیکنــــــــــــــــی ؟! گفتم : این تنها چیزیه که نمیدونــــــــــــــــم ...! یک شنبه 3 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
9:47 بعد از ظهر یک شنبه 3 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
9:29 بعد از ظهر یک شنبه 3 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
8:52 بعد از ظهر یک شنبه 3 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
4:6 بعد از ظهر دیرگاهیست که تنها شده ام............
|