|
زندگی مرگ است و مرگ است زندگی/پس درود بر مرگ و مرگ بر زندگی.(رضــاپــورمــرادی و سـجـاد حسین پور) شنبه 19 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
11:43 قبل از ظهر جمعه 18 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
1:33 بعد از ظهر جمعه 18 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
1:15 بعد از ظهر
در دنياي کنوني با وجود تکنولوژي هاي ارتباطي پيشرفته و متعدد در امر دستيابي سريع به اطلاعات و منابع مختلف و با وجود درگيرى و خشونتکه بطور آشكارا در بيشتر نقاط اين کره خاکي فراگير شده، كسب اطلاعات موثق و قابل اطمينان در مورد وضعيت سياسى، اجتماعى و امنيتى بشر و ميزان آوارگى آنها بسيار دشوار و در عين حال بسيار ضرورى و حياتى است. خبرنگاران از مهره هاي اساسي اين مهم بشمار مي روند. يک خبرنگار بايد به واقعيت يك رويداد دست يابد وهمواره گام به گام حوادث در حوزه كاري خود حركت كند تا تحليل هاي خود را به صورت كامل و رسا ارائه دهد. يک خبرنگار موفق هميشه در انعكاس رخدادها بي طرفانه عمل مي كند؛ چون ذات خبرنگاري مبتني بر بي طرفي است و اينجاست كه خبرنگار با رعايت اين نكته مهم خود را به قوانين ملزم دانسته و در اين مسير به اهداف خود نائل مي شود. علاوه بر اين يک خبرنگار بايد همواره دركسب اعتماد و اعتمادسازي بين خبرنگار، منابع خبري و مردم خود تلاش کند. در جهان حاضر که جوامع در حال تحول و نوزايي است قدرت درک، تجزيه تحليل و پيش بيني حوادث ازديگر مسائل اساسي اين حرفه بشمار مي رود.
حرفه ي خبرنگاري بي هيچ قيد و شرطي جزو مشاغل سخت و پرمخاطره است. تنها در سال 2004 بيش از ۷۶۶ خبرنگار در اقصي نقاط جهان بازداشت شده اند و دست كم ۱۴۶۰ تن از آنان مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند.
تجاوز به حقوق مسلم يک خبرنگاراغلب از سوي دولت هايي صورت مي گيرد که خود را حاميان دلسوز اين افراد و حرفه خبرنگاري مي دانند. اين در حالي است که رسانه هاي غوغا سالار اين دولت ها و خبرنگاران وابسته آنان در خدمت اهداف پوچ خود بوده و سعي در جنجال آفريني بر ضد مخالفان خود را دارند. اطلاع رساني خبرنگاران اين بنگاههاي سخن پراکني بحدي قوي است که اطلاعات مورد نظر خود را براي مخاطبان خود عينا ديکته نموده و فرصت تفکر را از مخاطب مي گيرد. اين امر بنوبه خود مسئوليت خبرنگاران آزاده ما را در امر اطلاع رساني بيش از بيش محسوس مي کند. در ايران اسلامي چه در دوره هشت سال دفاع مقدس و چه پس از آن به دفعات شاهد از جان گذشتگي خبرنگاران رشيد ميهن عزيزمان در امر تهيه واقعيات و دفاع از آزادگي و اسلام بوديم. دفاع مقدس ملت ايران در مقابل تجاوز بيگانه فصلي تأثيرگذار در تاريخ اين مرز و بوم است که بخشي از آن ما حصل تلاش خبرنگاران، نويسندگان و روزنامه نگاراني بود كه با هدف اطلاع رساني و نيز انتقال فرهنگ اسلامي-انقلابي جبهه به اين معركه وارد شده بودند. بسياري از اين عزيزان پس از جنگ نيز همچنان به آرمان هاي خود وفادار مانده و به تلاش خستگي ناپذير خود ادامه دادند.
محمود صارمي از جمله خبرنگاران پر تلاش و آزاده اي بود که از حضور در خطرناکترين ميدان ها ترس به دل راه نداد و به رسالت خويش تا انتها وفادار ماند. صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي درسال 1377 بهمراه هشت نفر از اعضاي کنسولگري ايران در مزارشريف افغانستان توسط نيروهايافراطي طالبان به شهادت رسيد. شوراي فرهنگ عمومي ، 17 مردادماه 1377، سالروز شهادت "محمود صارمي " را به عنوان روز خبرنگار نامگذاري كرد. هفدهم مردادماه اين روز ارزشمند اجتماعي بر همه خبرنگاران، روزنامه نگاران و نويسندگان گرامي باد.(این بنده حقیر حدود یکسال هست عضو باشگاه خبرنگاران جوان هستم) سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
5:21 بعد از ظهر سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:44 بعد از ظهر سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:42 بعد از ظهر
❤ روزی که نه سردی نگاهی مرا به سرما بیاندازد ❤ و نه آتش خشمی قلبم را بسوزاند ❤ روزی که کور شوم از خواندن نگاه ها ❤ و کر شوم از صدا هایی که شنیدن اش قلبم را می کشد ❤ روزی که سنگ شوم از احساس ❤ و خالی از حرف های نا گفته..... ❤ خدایا حواست هست ؟! ❤ از همان گلویی می آید که تو میگفتی از رگش به من نزدیکتری… ❤ کم کم بعد گذشت این همه سال به این نتیجه رسیده ام ❤ که:” عاشــــــــــــــــــقان چنین مســـتحق هجـــــــــــــــــــرانند “.......
سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:36 بعد از ظهر سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:29 بعد از ظهر خرابت می شوم امشب نگاهم می شوی آیا . . .
زمین خوردم برایت تکیه گاهم می شوی آیا . . .
سرم بر سنگ این دوران نشاید خورد بی مشکل
تویی مشکل و تنها اشتباهم می شوی آیا . . .
نه امضایی -نه مُهری- بی سوادم کوچه بازاری
برایم دین و ایمانی گواهم می شوی آیا . .
به دنبالت کشاندی دل بریدم از جهانی دل
شدم آواره ای بی کس پناهم می شوی آیا . . .
نشستم در بَرت امشب به حکمت سر نهادم من
ندارم برگه ای پنهان تو شاهم می شوی آیا؟؟؟ سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:22 بعد از ظهر سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:16 بعد از ظهر وقـــتي هستی کنارم نازنــــــینم نـــــيازي به شـــمردن غـــــــــــــصها نــــــــدارم
اصــــــــــــلا يــــــــــــــــــــــــــادم نمیاد غــــــمی هست دردی هست ظلمی هست
هر چه باشد هم شيرين است حتي بـي خوابي بدون شـمردن دردهایم
وقـــــــــــــتی هســــــــــــــتی نیازی به شـــــــــــــکستن سکوت هم ندارم ...
آری بــــــودنت خاموشی من را هــــــــم غرق شادی میکند ای بهترینم
شنیدم کــــــــه گفتن مرا هیچ دوسـت نــــداری بازم هم گـلهای نیست
بـــگذار بسوزد دلــــــــــو روحم بـخدا مسئـلهای نیست گریه ای نیست
امــــا بــــگذار بگویم که بدانی و بـــــدانن تــــــــا تو هستی در وجودم
دگر جــــــــای کسیو عــــــاشقی هم قدمی هم نفسی با دیـگری نیست سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:14 بعد از ظهر مــــــرگ آرامـــــــــــــم کن
چه سختس تو دل در گــــروی او نــها نیو او دل در گـــروی دیگری
چه سختس تو خــــــــود را فدای او کـــنیو او خود را فــدای دیگری
چه سختس تو پـــــای بــــــــــند او باشیو او پـــــا به پــــــای دیگری
چه سختس تو خـــــــود را از او بدانیو او خود را به دیگری بـبخشد
چه سختس تو عمری وفادار او باشیو او وفایت را به پولی کثیف بفروشد
چه سختس تو وجودت را از او بدانیو او وجودش را به دیگری بسپارد
چه سختس تو ۱ دهه خود را وقف او کنی او خود را به روزی وقف دیگری
چه سختس در چـشمت بنگر د و از خیانــتش بگوید و باز تــو را ملامت کند
چه سختس به دروغ بگویی به همه او رفـت چون من وفای به عـهد نکردم ...
چه سختس به دیگران جای خالیش را با خنده نشان دهی ولی خون گریه کنی
چه سختس دلــــــــم خونبهای قلب شکسته ام را تــا مــــــرگ به رخـــــم بکشد
چه سختس پایان منـــو عشقـــــو وفایـــیم ... ای دلم عاشقیت تا ابد تعطیل ... سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:10 بعد از ظهر
بـــاورت داشتم از روز نخست ...
پـــــر از همهمی عشق بودی ...
امــــــــــــــــــــــــا...
هیچ حرفی نزدی و فقط خندیدی ...
خـــــــــــــــــوب من می فهمم ...
از دو چشمت همۀ حرفای تو را
پرم از گفتن دلدادگیت
پرم از زمزمۀ عشق به دریا شدنت
بی کلام اینجا باش ... آخر اینجا بودن
نیست محتاج صدا ... بودنت با دل من
بـــــــــــــــــــــی صدا هم زیباست ...
پـــــــــــــــــــــس کنارم تو بمان ... سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:5 بعد از ظهر
در این سرای غم کده در این نگاه خشم ها
در این دیار پر ز خون در این هوای بوی مرگ
در این فریب سایه ها در این سکوت ناله ها
در ایـــــــــن هجوم ظـــــلمها به سادگی قلبها
در ایــــن هیـــــــــاهوی دوستان شیطان صفت
در ایـــــــــــــــــــن شکــــست ما شدن بر من ها
در این شـــــــــکاف ثروت و فقر میان شخصها
در این خشونت یا محبت آن هم به نرخ ارزها
در این ظهور زخمها بـــــــــــر پیــــــکر آدمها
زند گی بـــــــــــــــــــاید کنیم آن هم به نرخ دردها
سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:2 بعد از ظهر سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
2:49 بعد از ظهر سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
10:19 قبل از ظهر سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
10:14 قبل از ظهر سه شنبه 15 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
9:56 قبل از ظهر دو شنبه 14 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
11:25 بعد از ظهر دو شنبه 14 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
11:20 بعد از ظهر دو شنبه 14 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
11:16 بعد از ظهر دو شنبه 14 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
11:14 بعد از ظهر
بـَـعــد مــَرگــَم روے ســَنــگــ قـَـبرم بنویــسید ایــنــجــا ڪسـے خــوابـیـבهــ ڪہ روزے هــِزار بــار مُرבه و زنــבه شــُבه ایـنجــا قـَــبر یـڪ نــَفــَر نــیســتــ ایــنــجــا یـڪ تـَن بــہ هـَمراه هــِزاران آرزویــ زنــבهــ بہ گـــور شـُבهـ خــوابیـבهـ ایــنــجــا ڪسے בفــن شــُבه ڪہ قــَبـل از زنــבهـ بــوבنش ، مُرבه بــوבه او هــَر لــَحظـہ مــیــان ایــن مـَرבم جــان בاבه آرے بـــا خــَط בرشتــ بـنـویـسـید:....{اینـجــا یڪـ نـَفــَـر بــَב جــور مـُـرבه} یک شنبه 13 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
10:2 بعد از ظهر یک شنبه 13 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
9:56 بعد از ظهر یک شنبه 13 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
12:40 قبل از ظهر
وصیت نامه عشق
وصیت میکنم هر گاه مردم بر روی تابوتم پارچه ای سیاه بکشنند
تا همه بدانند روزگارم چقد سیاه بوده و هیچ گاه خوشبختی را ندیدم
چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند چشم به راهش بودم و در فراغش مردم
دهانم رو باز بگذارید تا همه بدانند حرفای زیادی برای گفتن داشتم ولی نتونستم بیان کنم
دستهایم رو از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدانند هر آن چه را که میخواستم بدستم نرسید
پاهایم رو از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدانند هر چه دویدم به آرزویم نرسیدم
بر روی تابوتم دسته گلی بگذارید تا همه بدانند در غروب و بی کسی جان باختم شنبه 12 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
3:7 بعد از ظهر شنبه 12 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
2:51 بعد از ظهر شنبه 12 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
2:45 بعد از ظهر شنبه 12 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
12:25 قبل از ظهر پنج شنبه 10 مرداد 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
1:46 قبل از ظهر |