دیرگاهیست که تنها شده ام............
قصه ی غربت صحراشده ام........
وسعت دردفقط سهم من است....
بازهم قسمت غم ها شده ام.......
دگرایینه زمن بیخبراست..........
که اسیرشب یلداشده ام............
منکه بیتاب شقایق بودم..........
همدم سردی یخهاشده ام.........
کاش چشمان مراخاک کنید.........
تانبینم که چه تنها شده ام.........
یک شنبه 3 شهريور 1392 ღسجادحسین پورღرضاپورمرادیღ
4:2 بعد از ظهر