شب از نیمه گذشت…
امشب هم نیامدی…
من به تخت سرد خودپناه میبرم…
تو به میان بازوان گرم او هجوم می بری…
من با تنهاییم خوابیده ام…
وتو با او همخواب شده ای…
من اشک هایم را میبوسم…
و تو از وجود او بوسه میگیری…
من آرام به سایه ام میگویم: شب خوش همدم من…
و تو در زیر گوشش میخوانی :شب ما آغاز شد عشــق من…